- شرایط دریافت سود سهام عدالت متوفیان
- بازدهی بورس در تیرماه ۱۴۰۳/ فرار ۲ هزار و ۳۹۶ میلیارد تومانی پول حقیقی از بازار سهام
- نایب رئیس اتحادیه نمایشگاهداران پاسخ داد واکنش بازار خودرو نسبت به آزاد شدن واردات خودروهای کارکرده/قیمتها صعودی یا نزولی؟
- سرگیجه برای فوتبالیستهای بالای ۳۰ سال!
- رتبه ۷۰ ایران در حوزه هوش مصنوعی در دنیا
- دولت پزشکیان، شورای شهر تهران نیست/ اصلاحطلبان مراقب باشند!
- ترامپ: قبل از اینکه پایم به کاخ سفید برسد گروگان هایمان را آزاد کنید
- تراکتور: فسخ قرارداد بیرانوند قانونی بود، مشکلی با پرسپولیس نداریم
- پشت پرده شعار “ظریف گورتو گم کن” چه کسانی هستند؟
- زیان ۴۶۰ همتی ۷ بانک ایرانی/ زیاندهترین بانکهای ایران کدامند؟
- مادام پرزیدنت/ میشل اوباما یا کامالا هریس؟
- اختلال سایبری جهانی دردسرساز شد/ علت اساسی برطرف شده است
- تعویق جلسه شورای مناطق آزاد و لغو یک انتصاب به دستور مخبر
- ترور ناموفق ترامپ / صورت خونی ترامپ /ضارب کشته شد / واکنش ها به سوءقصد نافرجام
- حیات احتمالا ۴.۲ میلیارد سال پیش روی زمین پدید آمده است
» تله تایپ
» ماجرای دختری که قربانی «شکلات داغ» شد
تاریخ انتشار : 2019/06/09 - 11:49
ماجرای دختری که قربانی «شکلات داغ» شد
دختر ۱۷ سالهای که با ردیابیهای اطلاعاتی نیروهای انتظامی به آغوش خانوادهاش بازگشته بود، درباره حادثه تلخی که آیندهاش را در تاریکی فرو برد، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد توضیح داد.
![ماجرای دختری که قربانی «شکلات داغ» شد](https://tadbiretazenews.ir/wp-content/uploads/57889146-600x330.jpg)
وی گفت: علاقه زیادی به خوردن شکلات داغ داشتم اما پزشک معالجم مرا از خوردن شکلات داغ به شدت منع کرده بود تا جایی که مادرم نیز هیچگاه اجازه نمیداد حتی رنگ شکلات داغ را ببینم. به همین دلیل خوردن این نوع شکلات برایم به یک آرزو تبدیل شده بود و دوست داشتم برای یک بار هم که شده طعم آن را بچشم. این آرزو زمانی برآورده شد که به تنهایی و برای خرید به خیابان رفته بودم.
آن روز ناگهان چشمم به تابلوی «شکلات داغ موجود است» روی شیشه یک کافیشاپ خیره ماند. داخل کافیشاپ دخترها و پسرهای زیادی را دیدم که کنار یکدیگر مشغول صرف قهوه، نسکافه و شکلات داغ بودند. حس کنجکاوی سراسر وجودم را فراگرفته بود. دلم نمیخواست چشمانم را به روی شکلات داغ ببندم و از آنجا عبور کنم!
بالاخره دل به دریا زدم و یک شکلات داغ سفارش دادم. در همین حال پسر جوانی کنارم نشست و گفت: «اگر به تنهایی از کافه خارج شوی دیگر پسران برایت ایجاد مزاحمت میکنند. اگر دوست داری میتوانم تو را با خودروی سواریام به خانه برسانم.» آن لحظه از اینکه پسر جوانی به من اهمیت میداد و پشتیبانم بود ذوقزده شده بودم. از سوی دیگر با دیدن خودروی گرانقیمت او احساس غرور میکردم. با خوشحالی سوار خودرو شدم اما آن جوان غریبه از من خواست سرم را از زیر صندلی بالا نیاورم تا کسی مرا داخل خودرو نبیند. حدود ۲۰ دقیقه بعد خود را داخل پارکینگ منزلی دیدم که آن جوان مرا به آنجا برده بود.
خواستم فریاد بزنم اما راننده و یکی از دوستانش تهدید کردند که مرا میکشند. به ناچار با آنها همراه شدم و به داخل منزلی رفتم که یک روز مرا آنجا نگه داشتند. دیگر هستیام را از دست داده بودم که آنها مرا رها کردند. در دو راهی تردید قرار داشتم و نمیتوانستم تصمیم درستی بگیرم. اگر با پلیس تماس میگرفتم میترسیدم آبرویم برود. اگر به خانه بازمیگشتم نگران بودم که خانواده برای حفظ آبروی خودشان مرا طرد کنند. با اشتباهی بزرگتر به خانه یکی از دوستانم رفتم که با مادرش به تنهایی زندگی میکردند. مادر او وقتی ماجرایم را شنید خیلی از من استقبال کرد و گفت: «از تو مانند دخترم نگهداری میکنم.» به همین خاطر چند روز بعد به همراه دوستم در یکی از مراکز تجاری مشهد به عنوان فروشنده مشغول کار شدیم.
در این شرایط مادر دوستم مرا با پسر جوانی آشنا کرد تا با یکدیگر ازدواج کنیم اما من فقط با آن جوان ارتباط داشتم و خبری از ازدواج نبود. وقتی فهمیدم که مادر دوستم از آن جوان پول گرفته تا ارتباط مرا با او برقرار کند، از خودم متنفر شدم و به اشتباهم پی بردم. دیگر واقعاً دلم برای خانوادهام تنگ شده بود و دوست داشتم دلتنگیهایم را در کنار آنها فریاد بزنم. به همین دلیل با مادرم بعد از گذشت حدود دو ماه از این ماجرا تماس گرفتم و ماموران کلانتری سراغم آمدند و مرا به خانوادهام تحویل دادند.
برچسب ها : تجاوز , فرار از خانه , مشهد
دسته بندی : تله تایپ , حوادث , خبر داغ
![](https://tadbiretazenews.ir/dl/بنر.jpg)
آخرین اخبار
ارسال دیدگاه
آخرین خبرمطالب بیشتر