- وزیر کشور: پلیس با رعایت کرامت انسانی به عده کمی که قانون حجاب را رعایت نکنند تذکر میدهد
- دولت، یارانه حملونقل عمومی را افزایش دهد/ آموزش حفظ محیط زیست باید از دوران کودکی آغاز شود
- احداث تصفیهخانه فاضلاب منطقه ۲۲ به کجا رسید؟
- احداث ۱۱ جایگاه سوخت کوچک مقیاس در تهران تا پایان شهریور ۱۴۰۳
- حذف «زوج و فرد» در طرح جدید ترافیک پایتخت/ بهروز رسانی طرح ترافیک در نیمه اول امسال
- یورو رکورد زد
- رشد اقتصادی روسیه رقم خورد
- بانکهای چینی در معرض تحریم
- وزیر اقتصاد: بدهیهای ایران به بانک توسعه اسلامی تا سال 1402 صفر شد
- چه کشورهایی در سال ۲۰۲۴ هفته کاری چهار روزه دارند؟
- کنعانی: نقش آمریکا در نسلکشی اسراییل در غزه با سرکوب دانشجویان معترض پاک نمیشود
- دیدار کارگران با رهبر انقلاب برگزار شد
- انتقاد عضو شورای شهر از افزایش بیش از مصوبه کرایه برخی تاکسیها در پایتخت
- لزوم توجه به تنوع مخاطبان در اجرای برنامههای اجتماعی و فرهنگی در تهران
- جزئیات فروش آنلاین میوه و سبزیجات در میادین و میوه و ترهبار شهرداری تهران
Warning: Use of undefined constant php - assumed 'php' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home1/tadbiret/public_html/wp-content/themes/1111111/includes/breaking.php on line 43
» خبر داغ
» آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد!
تاریخ انتشار : 2021/04/13 - 11:44
نگاهی به توافقنامه 25 ساله ایران و چین؛
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد!
در اولین روز کاری فروردین ماه، برنامه همکاری جامع ایران و چین در تهران به امضای وزرای خارجه 2 کشور رسید. اطلاعاتی که از این برنامه در دست است پیش نویس منتشر شده از طرف «دبیرخانه ساز و کار عالی مشارکت جامع راهبردی ایران و چین»به تاریخ خرداد 1399 است.
چند روز بعد از امضا، سخنگوی دولت اعلام کرد که طرف چینی مایل به انتشار جزئیات توافق نامه نیست. معلوم نیست که این خواسته طرف چینی یک الزام است یا خواهش؟ به تاسی از آقای سخنگو، در این متن از عنوان «توافق نامه» استفاده خواهد شد و به هدف مستند گویی، ناچار هستیم همین متن را به عنوان مرجع مورد استفاده قرار دهیم. به امید آنکه جزئیات اعلام نشده انحرافی نسبت به این کلیات نداشته باشند. آنچه در این توافق نامه برجسته به نظر میرسد سر فصلهای زیادی در مورد سرمایه گذاری طرف چینی در ایران است. تقریباً در همه زمینهها: نفت، پتروشیمی، صنایع سنگین، کشاورزی و آبخیزداری، شیلات، سلامت، فناوری ارتباطات و هوش مصنوعی، دارو، خودرو، گردشگری، انرژیهای تجدید پذیر، آب و فاضلاب، نیروگاه و خطوط انتقال برق، توسعه بنادر، مناطق ویژهٔ اقتصادی، بزرگراه، فرودگاه، ساخت و برقی کردن خطوط آهن، ترانزیت، مترو، مسکن و شهرسازی، پسماند و…
سؤال: چرا محتاج سرمایه گذاری خارجی هستیم؟ مگر درآمد نفت و گاز و سنگ آهن و مس و سرب و روی و بقیه منابع سرمایه نیستند؟ چرا کشوری که چنین سرمایههای عظیم در داخل دارد باید محتاج سرمایه خارجی باشد؟
سرمایه بخشی از دارایی است که برای تولید ثروت هزینه میشود. مثل اینکه بخشی از داراییمان را خرج خرید تعدادی چرخ خیاطی بکنیم و با آن کاسبی پیراهن دوزی راه بیندازیم. چرخها میچرخند، خیاطی میکنیم، پیراهن را میفروشیم و زندگیمان را میچرخانیم. منطق اقتصادی حکم میکند بخشی از سود را صرف رفاه کنیم و بخشی را برای توسعه کاسبی در خیاط خانه خرج کنیم. منطق اقتصادی حکم میکند در بخش رفاه، بیش از درآمدمان خرج تراشی نکنیم. کاری که ما با ثروت نفت کردهایم مثل این است که آن چرخهای خیاطی را یک به یک بفروشیم و با پولش چلو کباب بخوریم. سرمایه را خرج یومیه کردهایم. اگر قبلاً (که جمعیتمان کمتر بود و ارزش نفت و دیگر مواد خام در بازار جهانی بیش از این بود) از خوردن چلوکباب بر سر کیف بودیم و جیک جیک مستانهمان عالم را پر کرده بود و سودای دروازههای تمدن بزرگ را داشتیم، حالا چند سالی است که چلوکباب گران شده، چرخ خیاطی ارزان و پول فروش چرخهای خیاطی قبلی در حال اتمام. حالا رفتهایم درِ دکان خارجی که بیا و چند چرخ خیاطی به ما قرض بده تا ما پیراهن بدوزیم و بفروشیم و از محل سود، اجاره چرخ خیاطی را بپردازیم. چرخ خیاطی شما را هم صحیح و سالم بر میگردانیم. بدیهی است که آن خارجی تا مطمئن نشود که از پَسِ بازپرداخت اجاره بر میآییم با ما معامله نمیکند. لذا شرایطش برای این قرض سخت است و گرویی قرص و محکم میخواهد و چه بسا بعد از پرداخت اجاره، چیز دندان گیری ته کیسه باقی نمانَد. اگر شرایطش را نپذیریم چرخ خیاطی را به کَس دیگری اجاره میدهد.
سؤال: با سرمایهها از جمله در آمد نفت چه رفتاری کردهایم؟
جواب: همه کار کردهایم جز سرمایه گذاری. چند مثال: کارخانه از خارج وارد کردهایم. به جای آنکه از قِبَل آن ثروت خلق کنیم ضرر بالا آوردهایم (در خودروسازی مثلاً 40 هزار میلیارد تومان زیان انباشته داریم). دلار نفتی را به ریال تبدیل کرده و ضرر کارخانه را جبران کردهایم و همچنان میکنیم.
تعداد زیادی شرکت دولتی رویاندهایم معلوم نیست برای چه؟ بودجه میگیرند و زبانم لال حقوق نجومی. در ساختمانهای مجلل شمال تهران جا خوش کردهاند بدون هیچ خروجی. به جای آنکه از قِبَل آنها ثروتی خلق بشود ماشینِ تولیدِ هزینه هستند. دلار نفتی را به ریال تبدیل کرده و به آنها خوراندهایم و همچنان میخورانیم.
با افزایش قیمت ارز، دلار نفتی را به بازار تزریق کردهایم برای پایین کشیدن قیمت. ارز ارزان را دادهایم دست مسافر که برود در خارج چلوکباب بخورد به قیمت نابودی توریسم داخلی. آنقدر ارزان که واردات شیرینتر از تولید شده و تولید ملی هر روز نحیفتر و لاغرتر. ارز ارزان را برداشتهایم و رفتهایم ترکیه آپارتمان خریدهایم و شدهایم منبع تأمین سرمایه خارجی برای همسایه (حدود 15 میلیون دلار در سه سال اخیر)!!!
گاهی به جای آنکه کسر بودجه را از طریق فروش دلار در بازار تأمین کنیم میرویم سراغ ذخائر طلای کشور و سکه میفروشیم. ریال بدون پشتوانه را از دست ملت میگیریم و پشتوانه طلایی اقتصاد کشور را قطعه قطعه میکنیم و میدهیم دست مردم. سلطان سکه تربیت میک نیم و حالا خانههای مردم پر شده از سکه و دیگر مسکوکات (بیش از 200 تن). سرمایه ملی رفته در بالش و صندق خانههای مردم و بازار دستگاههای فلز یاب حسابی سکه است. نفت خام را به پالایشگاه فرستادهایم و محصول را به ثمن ناچیز دادهایم دست مردم که بروند حالش را ببرند. پالایشگاههای تولید ضرر و تولید آلودگی. ضرر از محل تبدیل دلارهای نفتی به ریال جبران شده. آنقدر ضرر که پول نداریم درصد گوگرد بنزین و گازوئیل را پایین بیاوریم. آنقدر ضرر که پول نداریم پالایشگاه را نوسازی کنیم و محصول باارزشتر از آن استحصال کنیم. خاصیت سوبسید این است که هر که بیشتر مصرف کند سهم بیشتری از آن میبرد. آنکه در تهران سه خودرو دارد منفعت بیشتری از سوبسید سوخت میبرد تا روستایی بشاگردی که با گاری و قاطر جابجا میشود. هدر دادن منابع را تشویق میکنیم. مشتقات نفت و گاز را به نیروگاه فرستادهایم و برقِ تولید شده را به ثمن ناچیز دادهایم دست مردم که بروند حالش را ببرند. هزینهاش از تبدیل دلارهای نفتی به ریال جبران شده. خاصیت سوبسید آب و برق و گاز این است که هر که بیشتر مصرف کند سهم بیشتری از آن میبرد. آن تهرانی که 20 لامپ روشن میکند منفعت بیشتری از سوبسید برق میبرد تا روستایی بشاگردی که کارش با یک لامپ راه میافتد. آن تهرانی که استخر خانهاش را با آب تصفیه پر میکند منفعت بیشتری از سوبسید آب میبرد تا آن روستایی که آب آشامیدنی را از تانکر میگیرد. هدر دادن منابع را تشویق میکنیم. مشتقات نفت و گاز را به ثمن ناچیز دادهایم دست مردم. که بروند حالش را ببرند. هزینهاش از تبدیل دلارهای نفتی به ریال تأمین شده. آنقدر ارزان که فروش آن در آنطرف مرز سود هنگفتی دارد. مردم هم آن را عقب وانت نیسان و در باک کامیون و توسط لنج بار میزنند و میبرند آن طرف مرز. آنقدر ارزان که به ریسکش میارزد. قاچاق منابع را تشویق میکنیم. در همه دنیا داراییهای خرد را تجمیع میکنند و سرمایه کلان میسازند برای انجام پروژههای بزرگ. در این کشور یک سرمایه هنگفت را به 80 میلیون سهم مساوی تقسیم کرده ماهانه میریزیم به کارت مردم. از محل تبدیل دلارهای نفتی به ریال.
با افزایش تقاضای میوه شب عید و احتمال گرانی، برای به دست آوردن دل ملت، دلار نفتی را دادهایم و میوه وارد کردهایم که مردم بخورند و حالش را ببرند و به خودکفایی در محصولات کشاورزی خندیدهایم. مرغ و تخم مرغ و گوشت و ماهی و شکر و روغن خوراکی و چای و برنج و زعفران و خرما هم به همین سیاق. به اتکای دلارهای نفتی، شمشیر را گرفتهایم بالای سر تولید کننده و کشاورز که اگر به قیمت دستوری دولت تمکین نکرد با واردات خانه خرابش کنیم. وقتی مشاهده میکنیم که قیمت گذاری دستوری جواب نمیدهد و صف کشیدن برای ارزاق ادامه پیدا میکند، تعزیرات و بازرس و دار و درفش را میفرستیم به کارگاه تولیدی و در بوق میکنیم کهای ملت، ما دولتِ دلسوز تو هستیم و عنقریب این تروریست اقتصادیِ خون آشام و ددمنش را به سزای اعمالش میرسانیم. عدهای در مؤسسات مالی و اعتباری سرمایه مردم را سوزاندهاند. برای ساکت کردن صدای مال باختگان، دلار نفتی را به ریال تبدیل کرده و ضرر سپرده گذاران را جبران و کلاه برداری را تشویق کردهایم. خلاصه آنکه سرمایه نفتی را خرج چلوکباب کردهایم و البته جبران سوء مدیریت. حالا با جیب خالی ملتمس خارجی شدهایم برای سرمایه گذاری: آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد. پیش از انقلاب غربیها عمده صادر کننده کارخانه و دانش فنی و سرمایه به ایران بودند. چین در میدان نبود و شوروی و بلوک شرق سابق در ردههای بعدی بودند. در این چند دهه اما، چرخهای خیاطی را یکی یکی فروختیم و خرج چلو کباب کردیم. حالا غربیها برای اینکه پایشان را روی گلوی ما بگذارند کافی است از آوردن سرمایه اجتناب کنند که کردند. حالا در مقابل فشار حداکثری آسیب پذیر شدهایم. بدیهی ست که برای ایجاد رشد و اشتغال و خلق ثروت محتاج سرمایه گذاری هستیم. مثل همه جای دنیا. اگر سرمایه گذاری نکنیم تولید و رشد اقتصادی رخ نمیدهد و فقیرتر میشویم. اگر سرمایه در داخل تأمین نشد ناچاریم به خارجی اعم از دول خارجی یا مؤسسات مالی بین المللی متوسل شویم. قرض کردن از خارج مستلزم سپردن گرویی است. ضمانتنامه دولتی حداقل چیزی است که مطالبه میکنند. یعنی دولت بیاید و در آمد کشور را ضامن وام قرار بدهد. نرخ بهره هم نمیتواند از عددِ عرف بین المللی کمتر باشد. باید ثابت کنیم که نرخ برگشت سرمایه گذاری در اینجا به اندازه کافی مثبت است. امنیت سرمایه گذار و اعوان و انصارش را هم باید تضمین کنیم. خلاصه آنکه هزینه استقراض از خارجی سنگین است. هر قدر هم که شعار استقلال بدهیم، با هر استقراض یک قدم از استقلال دور میشویم. چوب 2 سر طلا شدهایم. اگر سرمایه گذاری نشود فقیرتر میشویم و اگر وام بگیریم آسیب پذیرتر. حالا با جیب خالی ملتمس سرمایه گذاری خارجی شدهایم. قبلاً غربیها، بعدها روسیه و اخیراً چین. رفتاری که اینها با ما میکنند خیلی با هم فرق ندارد. اگر فکر میکنیم توافق نامه با این بهتر از توافق نامه با آن یکی است در اشتباه و توهم هستیم. همگی کاسب هستند و قرض میدهند که سود کنند. سرمایه گذار برای رضای خدا موش نمیگیرد. به موازات، باید این ذهنیت غلط را پاک کنیم که چون منابع زیر زمینی و رو زمینی زیادی داریم پس ثروتمند هستیم. پس باید خوب بخوریم و خوب بیاشامیم ولاتسرفوا را فراموش کنیم. واقعیت این است که ما سرمایه دار هستیم اما ثروتمند نیستیم. نفت و گاز و ذخائر معدنی و نیروی انسانی تحصیل کرده و جاذبههای گردشگری و مواهب طبیعی و موقعیت سوق الجیشی همه سرمایه هستند. سرمایه دار بودن یک چیز است، ثروتمند بودن یک چیز دیگر. اگر بلد نباشیم که چگونه سرمایه را به ثروت تبدیل کنیم مشاهده فقر نباید باعث تعجبمان بشود. فاصله بین سرمایه و ثروت با دانش و مدیریت و تدبیر پر میشود.
جمع بندی و نتیجه گیری: باید توهم ثروتمند بودن را کنار بگذاریم و به جای اینکه اندیشه کنیم از کدامیک قرض بگیریم و با کدامیک توافق نامه امضا کنیم، باید تدبیر کنیم که درآمد نفت و دیگر منابع را بیش از این خرج یومیه نکنیم و آن را سرمایه کنیم تا از بن بست بیرون بیاییم. یک سرِ این کوچه بن بست فقر است و سر دیگر آن مقروض بودن.
برچسب ها : ایران , قرارداد , چین
دسته بندی : خبر داغ , سیاسی , یادداشت
آخرین اخبار
ارسال دیدگاه
آخرین خبرمطالب بیشتر