برترینها: یکی دو روز گذشته بود که خبر اجرای سروش صحت در کانادا به سبک و سیاق برنامه کتاب باز منتشر شد، برنامهای که مدیران دوره پیمان جبلی در تلویزیون آن را تعطیل کردند.
این برنامه سروش صحت در شهر ونکوور کانادا برگزار شده و با استقبال ایرانیان هم مواجه شده است، یکی از حاضران در جلسه توییت زده بود: «سروش صحت امروز در سالن اورگرین کوکیتلام، دو ساعت حرف زد و کتاب خواند و هیچکس خسته نشد. برنامه کتاب باز در این سوی کره زمین هم تاثیر عجیبی روی مخاطبانش گذاشته و آنها را یکدل و مهربان کرده بود.»
این توئیت واکنشهای زیادی را به همراه داشت
احمدرضا همان ابتدا در واکنش به این توئیت نوشت: سروش صحت قنده قند 🙂 کتابباز هم به نظرم مفیدترین برنامه تلویزیون بوده
مَهی هم گفت: سروش صحت از جمله کسانی هست که به نظرم خیلی باهوشه و کلا خیلی باهاش حال میکنم مردی همینجوری الکی الکی حس خوب میده
چرصاد هم اینطور واکنش نشان داد: دلم میخواد یه روز بشینیم باهم حرف بزنیم. خیلی زیاد و مفصل
بلا هم در ادامه نوشت: من واقعا به همچین شخصیتی تو زندگیم نیاز دارم نه، شما تصور کن یک مردی دو ساعت صحبت کنه و تو خسته نشی.
آمادئوس از این تریبون برای قدردانی استفاده کرد: واقعا ممنونم سروش صحت از کارهات مثل کتاب باز، جهان با من برقص و مگه تموم عمر چند تا بهاره و…
استاد شیفو دقیقتر بررسی کرد: سروش صحت تو عمل ثابت کرده که محبوبیتش ورای تلویزیون و صدا و سیما و حتی ورای مرزهای ایران است. عملکردش اینو نشون داده؛ محبوب شدن برنامهای تلویزیونی در مورد کتاب تو جامعهای که نه خیلی کتاب رو دوست دارن نه خیلی تلویزیون رو، هم هنره هم سرمایهس.
نتیجه یکی از آزمایشهای معروف روانشناسی اجتماعی میگه افراد بهشدت علاقمندند که توی روابط متقابل، موجه و باثبات بهنظر برسن. برای همین آدمها تلاش میکنن اطلاعات دوستداشتنی از خودشون ارائه بدن. من اگر دروغ بگم،هر چقدر هم حرفهای باشم،نمیتونم برای طولانیمدت باثبات بهنظر بیام. برای رسیدن به محبوبیت توی یک زمینه، حداقل باید توی همون زمینه خاص، به آدما راست بگی. هر چی صادقتر باشی و اطلاعات درستتر از خودت ارائه بدی، محبوبیت باثباتتری توی اون مورد خواهی داشت.
نهال موسوی هم طی یادداشتی در عصر ایران مفصل به این ماجرا پرداخت و نوشت: تمام این قضایا فقط یک افسوس و حسرت به دنبال دارد که چرا مدیران کنونی تلویزیون برنامهای را که با هدف ترویج و گسترش فرهنگ کتابخوانی بود را تاب نیاورده و تعطیل کردند در صورتی که تاثیر گذاری آن به حدی بوده است که حتی مخاطبان آن سوی کره زمین را هم به خود جذب کرده و برای یک اجرای آن بلیت میخرند.
چرا برنامهای که میتوانست به مخاطبان مشتاق فرهنگ و هنر این همه لذت را بدهد باید تعطیل شود؟ نکته جالب توجه این است که برنامه کتاب باز از سال 1399 دیگر ادامه پیدا نکرد و عاقبت بعد از کلی آسمون ریسمون بافتن تولید و پخش این برنامه از دستور کار تلویزیون خارج شد. همین الان از شبکههای مختلف تلویزیون برنامههای مختلفی با محوریت کتاب و کتاب خوانی در حال پخش است ولی هیچ کس از آن خبری ندارد و احتمالا فقط خود برنامه سازان و خانوادههایشان در جریان آن هستند.
فروردین سال 1401 که خبر قطعی توقف برنامه کتاب باز منتشر شد سیدعبدالجواد موسوی در خبرآنلاین یادداشتی منتشر کرد و نوشت: «ظاهرا هفت هشت ماهی است که برنامه «کتابباز» پخش نمیشود و آنطور که من شنیدهام، به تواتر و از قول آدمهای مورد اطمینان، مشکل برنامه، سروش صحت است. گیر دادهاند به سروش صحت و باز آنطور که دوستان میگویند سروش صحت متهم است به روشنفکری و دوستان میخواهند به جای ایشان کسی مثل آقای یامینپور را جایگزین کنند که در زمره نیروهای ارزشی محسوب میشود.»
روزنامه خراسان هم در اردیبهشت 1401 نوشت: «کسانی که با «کتابباز» آشنا باشند و چند برنامه آن را خصوصا با حضور چهرههای فرهنگ و هنر انقلاب دیده باشند، تصدیق میکنند که اینگونه نیست. خود این چهرهها نیز هیچگاه به رویه صحت معترض نشدهاند در حالی کـه بعضی برنامههای دیگر تلویزیون با اعتراضهایی از این دست بیگانه نیستند.
از سویی شمار هنرمندان و نویسندگان انقلابی اعــم از هــدایــتالله بهبودی، مرتضی امیریاسفندقه، زندهیاد علی صفوی شاملو، داوود امیریان، مسعود دهنمکی، علیمحمد مؤدب، وحید یامینپور و… آنقدر زیاد بوده که نمیتوان «کتابباز» سروش صحت را پاتوق سلبریتیها و دیگران دانست. او علاوه بر آن که میزبان طیفهای مختلف بوده، با آنها برخورد یکسان و از زاویه کتاب و فرهنگ داشته است. اتفاقا حمایت گسترده اهالی رسانه – از همه طیفها – از ســروش صحت بــرای اجـــرای کتاب بــاز، اثباتکننده همین رویکرد اوست.»
یک کاربر در توییتر زیر همین پست نوشته است: «هر دفعه که کتاب باز رو از تلویزیون نگاه می کردم توی دلم می گفتم خدا کنه متوجه نشن که این برنامه چقدر خوب هست، ولی بالاخره یکی بهشون گفت…»
همین دیروز فرهاد عشوندی روزنامه نگار با انتقاد از عملکرد صداو سیما در شبکه توئیتر نوشت: «خالصسازی واقعی یعنی اینکه ما حتی انتخاب کنیم کی نگاهمون کنه! تبریک میگم آقای جبلی واقعا هنر میخواد مخاطب ثابت برنامه سمت خدا رو دیگه یه مخاطب ثابت غیرسیاسی هست به زیر ده درصد برسونید! راستی چرا نتایج نظرسنجیهاتون رو رسانهای نمیکنید؟»
چه باید گفت؟ اصلا مگر در آن سازمان صداوسیما گوشی برای شنیدن وجود دارد؟ ولی ما مینویسیم و میگوییم تا گمان نرود که سکوت ما نشانه رضایت است و احتمالا این شائبه را به وجود آورد که آنها کارشان درست است.ما مینویسیم و میگوییم حتی اگر مدیران صداوسیما و تلویزیون به جای پنبه در گوشهایشان فولاد فرو کرده باشند.
یاد آن دیالوگ معروف شخصیت حبیب سریال لیسانسهها (ساخته دیگری از سروش صحت) میافتم که میگفت:حالا ببین من ضرر می کنم یا تو؟
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و عده ای از کاربران هم نظر متفاوتی داشتند
ریرا نوشت: من اصلا با سروش صحت کاری ندارم ولی چقدر یه آدم باید ادایی باشه که پول بده بره یه جا بشینه و یکی براش کتاب بخونه. خودت بخون خب
مستر مایند گفت: کسی که اونور کره زمین با اون همه برنامه جالبی که وجود داره میره به سروش صحت گوش میده خیلی مشکل جدی و بزرگی داره. خیلی زیاد.
سیما هم ادعا کرد: اگه کتاب باز این قدر مخاطب داشت پس همیشه چرا در قعر جدول برنامه های تلوزیون بود. اگه مملکت این قدر کتاب خوان و مشتاق داره مثل کامنتای این پست چرا سرانه مطالعه وضعیتش اینه. سروش صحت خودش و دوستدارانش اداییترین موجودات جهانن که فقط دوست دارن با سواد به نظر بیان
علرض هم در انتها نوشت: جدا دیگه دارم مشکوک میشم از این حجم بولد شدن و تعریف از خودش و سریالش و…