زینب فدایی- پایگاه خبری “مدرن دیپلماسی” در گزارشی با اشاره به تشدید گمانه زنی و تحلیل ها در میان کارشناسان و محققان با محوریت سقوط قریب الوقوع هژمونی دلار در قالب معادلات تجارت جهانی، به طور خاص به واکاوی محرک های اصلی که ایده مذکور را به ایده ای حقیقی و جدی تبدیل می کنند، پرداخته است. این پایگاه خبری در گزارش خود 4 محرک عمده حرکت دلار به سمت سقوط آزاد در عرصه بین المللی و کاهش شدید اعتماد کشورهای مختلف به آن را مورد اشاره قرار می دهد.
به گزارش تدبیر تازه نیوزمدرن دیپلماسی در گزارش خود می نویسد: «”ساموئل هانتینگتون” محقق و اندیشمند برجسته آمریکایی در کتاب مشهور خود با عنوان “جنگ تمدن ها” توضیح می دهد که فرهنگ و هویت های فرهنگی، روند انسجام و درگیری ها در عرصه پساجنگ سرد را شکل داده و تعیین می کنند. در شرایط کنونی و در قرن بیست و یکم، ما شاهد این نکته هستیم که بسیاری از بخش های نظام بین الملل و بسیاری از کشورهای موجود در مناطق مختلف، دستخوش تغییرات قابل توجه ساختاری و ایدئولوژیک شده اند و این مناطق که زمانی خود لنگرگاههای نظم نئولیبرال و هژمونیِ دلار بودند، اکنون روندهای تازه ای را دنبال می کنند. روندهایی که محور اصلی آن تمرکز بر دلارزدایی و مقابله با جهانی شدن است.
در این رابطه به طور خاص همانطور که پیشتر هم گفته شد، سقوط قریب الوقوع هژمونی دلار و ظهور و خیزش اقتصادهای منطقه ای، بیش از همه جلب توجه کرده و می کند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، نظام برتنوودز ایجاد شد. نظام اقتصادی که منجر به پادشاهی دلار به عنوان ارز معتبر بین المللی در تجارت جهانی شد. منطقِ اصلی تعیین دلار به عنوان ارز غالب بین المللی تا حدی ناشی از ثبات آمریکا در حوزه مسائل اقتصادی و سیاسی و همچنین انباشت حجم قابل توجهی از طلا توسط دولت آمریکا بود. از این رو، این مولفه ها عملا دلار را به پادشاه ارزهای جهان تبدیل کردند و در عین حال، دولت آمریکا را به عنوان کنشگری که آن را کنترل می کرد، تبدیل نمودند. با این همه، در مدت اخیر در قالب روندی تدریجی، هژمونی دلار رو به کاهش رفته و اکنون صحبت از سقوط قریب الوقوع این ارز در حوزه بین المللی می شود. دلایل ساختاری و ایدئولوژیک زیادی جهت توضیح محرک های سقوط آرام و تدریجی دلار مطرح می شوند که از جمله آن ها می توان به مواردی که در ادامه ذکر می شود اشاره کرد:
اولا، افزایش سقف بدهی های ایالات متحده آمریکا به یک نگرانی جدی و مهم برای این کشور و دولت های جهان تبدیل شده است. سال 1917، زمانی که آمریکا در نهایت تصمیم گرفت تا وارد جنگ جهانی شود، منابع بسیار محدودی را جهت تغذیه ماشین جنگی خود داشت. از این رو، در ازای دریافت دلار، دولت آمریکا اقدام به انتشار اوراق قرضه برای شهروندان خود کرد. این رویکرد با عنوان “محدودیت بدهی قانونی” خطاب می شد. در این راستا، وزارت خزانه داری آمریکا از شهروندان پول قرض گرفت و در ازای آن اوراق قرضه صادر کرد تا سود بدهی هایش را بهتر تامین مالی کند. از این منظر، در دهه های آتی، شاهد آن هستیم که سقف بدهی های دولت آمریکا به رقم قابل ملاحظه 31.4 تریلیون دلار رسیده است. اگرچه برخی تحلیلگران معتقدند که چالشهای همراه با بدهی های دولت آمریکا تا حدی تسکین یافته اند، با این حال، آسیب ها و خسارت های جدی نیز در این رابطه ایجاد شده اند. به عنوان مثال، اکثریتِ متحدان آمریکا اکنون شک و تردیدهای زیادی در اعتماد به آمریکا و نظام اقتصادی آن پیدا کرده اند.
دوم اینکه سیاست های سخت گیرانه و حمایتیِ اتخاذ شده توسط دولت آمریکا به ویژه در دوره حضور “دونالد ترامپ” در قدرت، دولت های منطقه ای و متحدان آمریکا را در مورد خوانشِ نیات این کشور با اما و اگرهای زیادی رو به رو کرده است. اکنون دولت های مختلفی اعتماد چندانی به سیاست های دولت آمریکا به ویژه پس از اقدام این کشور در وضع تعرفه های سنگین بر کالاهای وارداتی از چین، مکزیک، و اتحادیه اروپا ندارند. در عوض، بسیاری از این دولت ها با اعمال مالیات بر کالاهای آمریکایی، به رویه های تجاری آن واکنش نشان دادهاند. از این رو، نوعی فضای جنگ تجاری در میان دولت های مختلف ایجاد شده است.
نکته سوم اینکه روندی از مقابله با جهانی سازی در دنیا از سوی کشورهای مختلف جهان قابل مشاهده است. در این راستا، شاهد اقبال بیشترِ کشورها به تجارت و اتصال منطقه ای هستیم که البته از آن با عنوان “منطقهگرایی” نیز یاد می شود. این مساله به ویژه در مقاله مهمی که اخیرا در نشریه “فارن افیرز” با عنوان “پس از لیبرالیسم” منتشر شده هم بازتاب یافته است. بر اساس یافته های این مقاله، دولت ها در اقصی نقاط جهان به نحو فزاینده ای در حال حرکت به سمت اتصال و تجارت منطقه ای هستند. در واقع، بسیاری از دولتها و سازمانهای منطقه ای، واحد پولی مشترکی را مبنای کار جهت افزایش تجارت با یکدیگر قرار داده اند. برای مثال، هندوستان استفاده از پول ملی خود را در حوزه تجارت خارجی به منظور تقویت و افزایش صادراتش در دستورکار قرار داده است. در عین حال، دولت های منطقه “آسه آن” نیز بر استفاده از ارزهای محلی به عنوان ابزارهای تجارت منطقه ای تاکید کرده و این رویه را در پیش گرفته اند. البته که استفاده از ارزهای محلی راه را برای ایجاد روش های بهینه و پیشرفته ترِ پرداختی در حوزه تجارت منطقه ای نیز هموار کرده است. روند مقابله با جهانی شدن در تجارت جهانی تا حدی ناشی از گرایشات ملی گرایانه و پوپولیستی رهبران جهان نیز است. البته که در نوع خود واکنشی گسترده به رویه های تجاری حمایت گرایانه دولت سابق آمریکا به ریاست جمهوری دونالد ترامپ نیز است. سیاستی که تا حد زیادی تجارت جهانی و جریان روانِ آن را با اختلال رو به رو کرد.
در نهایت نکته چهارم اینکه 20 سال جنگ افروزی آمریکا در افغانستان و همچنین درگیریهای این کشور در عراق، تا حد زیادی منابع آمریکا را به ورطه فرسایش کشانده است. تصاویر عجیب و غریبِ عقب نشینی سراسیمه نیروهای آمریکایی از افغانستان و هجوم هزاران نفر به فرودگاه کابل جهت فرار از این کشور، عملا جلوه و نمودهایی تاریک و سیاه از نفوذ و قدرت بین المللی رو به افولِ آمریکا را پیش چشم جهانیان قرار داد. بر اساس ارزیابی های رسمی، آمریکا چیزی بیش از 2.7 تریلیون دلار پول را در دوران حضور خود در افغانستان هزینه کرده است. با این حال، در پایان، طالبان که آمریکا با حمله به افغانستان آن ها را از قدرت ساقط کرده بود، مجددا قدرت در این کشور را به دست گرفتند.
برخی تحلیلگران و اندیشمندان حوزه روابط بین الملل، نظیر “رابرت دی کاپلان” سقوط موقعیت جهانی آمریکا را به دلایل مختلفی چندان محتمل نمی دانند با این حال، تغییر مولفه ها و دینامیسم های منطقه ای و جهانی و در عین حال، خیزش دولت های منطقه ای، تا حد زیادی قدرت بین المللی آمریکا را تضعیف می کند و البته که می تواند نمودهای عینی را نیز در قالب سقوطِ آزاد هژمونی جهانی دلار به نمایش بگذارد.»
منبع: پایگاه خبری مدرن دیپلماسی